مبنا و منشا نظام بین الملل حقوق بشر و نظام حقوق بشر اسلامی (سازگاری یا تعارض)
- ویژگی ها
- نویسنده: دکتر خیرالله پروین - محمدرضا تجلی
- قطع: وزیری
- نوبت چاپ: دوم / 1395
- تعداد صفحات: 262
- شابک (isbn): 978-600-114-401-1
مبنا و منشا نظام بین الملل حقوق بشر و نظام حقوق بشر اسلامی (سازگاری یا تعارض)
چکیده :مبنا و منشا نظام بین المللی حقوق بشر و نظام حقوق بشر اسلامی(سازگاری یا تعارض)
بیشک قرن بیستم، نقطه اوج مدرنیسم و فصل ارائه محصولات آن پس از 500 سال تحولخواهی و نوزایی بود. حقوق بشر بین المللی عصاره و شالوده تحولات فکری و اجتماعی انسان مدرن بود که ناخواسته علما، روشنفکران و حاکمان جوامع اسلامی را به تحدی طلبید. و حاصل آن اسناد حقوق بشر اسلامی شد که به گونهای متفاوت به حقوق بشر میپرداخت. در این کتاب بر آن شدیم تا پا را فرا تر از اسناد حقوق بشری گذاشته و نظامهای حقوق بشر بینالمللی (مدرن) و اسلامی را از حیث مبانی، اصول و ریشههای متعارض بررسی کنیم. در این خصوص سوالاتی اساسی برای ما مطرح بود از جمله اینکه: آیا تفاوت نظامهای حقوقی مذکور صرفا مربوط به اسناد است یا اینکه دو مکتب فکری و فلسفی متعارض در قالب این اسناد جلوهگر شدهاند؟ هر یک از نظامهای حقوق بشری ریشه در کدام مکتب یا فلسفه حقوق بشری دارند؟ بنیانهای متعارض نظامهای حقوقی مزبور حول حوش چه مضامینی شکل گرفته است؟ و کدام تحولات اجتماعی و یا اندیشهها و نظریههای علمی در شکل گیری نظامهای حقوق بشری اسلامی و مدرن تاثیر گذار بوده است؟ در پاسخ به سوالات فوق به طور اجمال میتوان گفت: به نظر میرسد که ما با دو جهانبینی و فلسفه الهی (در حقوق بشر اسلامی) و اومانیستی(حقوق بشر مدرن) روبرو هستیم. همچنین حقوق بشر مدرن از مکتب پوزیتیویستی و نظریههای قراردادی و حقوق طبیعی جدید تاثیر پذیرفته است و این در حالی است که حقوق بشر اسلامی از حیث معرفتشناسی با تکثر آراء فلاسفه مسلمان روبرو است اما در منشا و غایت الهی آن جملگی علماء، فقها و فلاسفه اسلامی متفقالقولند. مبانی و بنیانهای متعارض دو نظام حقوق بشری نیز بر پایه مضامینی مانند رابطه اخلاق و حقوق بشر، ارتباط دین و سیاست، تاثیر و تاثر فرد و جمع، درهم تنیدگی حق و تکلیف، تقدم و تاخر عدالت، حقوق و آزادی،...شکل گرفته است. در نهایت در باب ریشههای اجتماعی و علمی حقوق بشر مدرن باید گفت رنسانس، رفرم مذهبی، تحولات سیاسی انگلستان(قرن هفدهم) و اندیشههایی مانند قرارداد اجتماعی، لیبرالیسم سیاسی و فلسفی، داروینیسم اجتماعی، تجربهگرایی و تکثرگرایی و...در شکل گیری آن موثر بوده است. حقوق بشر اسلامی همچنان تحت تاثیر منابع مشترک فقهی اهل سنت و مذهب شیعه یعنی قرآن و سنت بوده و مکاتب و نحلههای اخباریگری و اصولی گری، ترکیب حکمت یونانی با عقاید اسلامی در قرن چهارم هجری و حکمت متعالیه از منظر فکری و نظری و همچنین بنیاد گرایی اسلامی بعنوان یک تحول سیاسی عظیم بر تحکیم و قوام اعتقادات اسلامی و بازگشت به منابع یاد شده در قرن بیستم موثر واقع شده است.
در رابطه با مقایسه اصول و مبانی پذیرفته شده از سوی دو نظام حقوق بشری اسلامی و بین المللی باید اذعان کرد این کتاب بیشتر بوجوه افتراقی بین دو مکتب حقوق بشری اومانیستی – لیبرالیستی از یکسو و اسلامی از سوی دیگر می پردازد . بدیهی است که اگر با تکیه بر شباهت بین مواد بکار رفته در اسناد این دو نظام حقوق بشری نگریسته شود قطعا شباهتها و اشتراکات زیادی نیز به چشم می خورد . اما زاویه دید این پژوهش به گونه ای است که بیشتر، اختلافات و تعارضات نظری دو نظام حقوق بشری اسلامی و بین المللی را مد نظر داشته است
این کتاب در قالب چهار فصل سامان دهی شده است. در فصل اول مفاهیم و مبانی نظری مانند ( حق، بشر ، ماهیت حق و ...) و تاریخچه حقوق بشر مطرح شده است. فصل دوم به فلسفه حقوق بشر و نسبت سنجی حقوق بشر اسلامی و بینالمللی( مدرن) با مکاتب و نظریههای فلسفه حقوق بشر اختصاص یافته است. در فصل سوم ریشههای فکری، علمی، فرهنگی و سیاسی و تاریخی اجتماعی حقوق بشر مدرن و اسلامی،مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.سپس برخی زمینههای تعارض حقوق بشر اسلامی و مدرن مانند روابط حقوقی، فردگرایی و جمعگرایی در حقوق بشر، رابطه عدالت، آزادی و حقوق بشر، ارتباط دین و سیاست، و حقوق بشر و دموکراسی در فصل چهارم به بحث گذاشته شده، تا بنیانهای متعارض در حقوق بشر اسلامی و بینالمللی آشکار گردد.