القاعده و نقش آن در ترتیبات منطقه ای
- ویژگی ها
- نویسنده: ابراهیم بهمنی جلالی - امیر فامیل زوار جلالی
- قطع: رقعی
- نوبت چاپ: اول / 1395
- تعداد صفحات: 144
- شابک (isbn): 978-600-114-690-9
القاعده و نقش آن در ترتیبات منطقه ای
چندین دهه است که پدیده اسلام گرایی و پیدایی و رشد جنبشهای اسلامی در سراسر کشورهای مسلمان و حتی در کشورهای برخوردار از اقلیتهای مسلمان تبدیل به یکی از مهمترین پدیدههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شده است. این پدیده تنها در سطح ملی یعنی در درون کشورهای مورد نظر نمود نداشته، بلکه در عرصه منطقهای و بینالمللی نیز خودنمایی کرده و سیاستهای ملی، منطقهای و جهانی را تحت تاثیر خود قرار داده است. با توجه به همین اهمیت بوده است که از دهه 1980 به بعد، یعنی سالهای رشد این گونه جنبشها ذهن تحلیل گران و پژوهشگران به این مسئله جلب شده و انتشار صدها کتاب و هزاران مقاله را به دنبال داشته است. یکی از این جنبشها، سازمان القاعده میباشد که نقش مهمی در ترتیبات منطقهای داشته است. القاعده به عنوان یک گروه مذهبی مدعی است که دنیای امروز از اسلام واقعی فاصله گرفته و به دنبال این است که نقص مذکور را برطرف کرده و به اجرای دقیق قوانین و سنن اسلامی بپردازد. هدف کلی و نهایی القاعده برپایی دولت اسلامی به جای رژیمهایی است که از دید این سازمان، کافر به حساب میآیند و برای رسیدن به این مهم، جهاد را اصلیترین ابزار و روش خود قرار داده است. در واقع القاعده، یعنی بازگشت به اصول اولیه اسلام (قرآن و سنت). یعنی ایجاد نظم جدید بر اساس سنتها و آیینهای اولیه اسلام. اما صرف نظر از دیدگاه اولیه تاسیس این جنبش، آنچه از القاعده در دهههای اخیر مشاهده میشود از جهات بسیاری با آموزههای اصیل اسلام که منبع اصلی آن قرآن و سنت میباشد، متفاوت است.
سازمان القاعده بعد از استحکام مواضع خود در نیمه دوم دهه 1990 به تدریج به یک شبکه جهانی تبدیل شد و با بیشتر گروههای رادیکال اسلامگرای مناطق گوناگون جهان اسلام ارتباط برقرار کرده و درصدد برآمد تا به نوعی آنها را با خود همراه کند. با این همه، فشارهای سیاسی، نظامی و مالی جهانی بر القاعده پس از عملیات 11 سپتامبر باعث شد تا ارتباطات جهانی القاعده شکل دیگری پیدا کند و از یک سازمان هرمی تبدیل به یک سازمان خوشهای شود. جهان غرب نیز خود، در جریان جنگ افغانستان با شوروی به کمک طالبان پرداخت و آنها را تقویت کرد و زمینه ساز قدرت گرفتن القاعده در منطقه شد. اما اکنون غرب درصدد است که القاعده را نابود کند، آیا ایجاد القاعده نقشه غرب برای تسلط بر جهان اسلام و هژمونی طلبی خود در منطقه نیست؟ القاعده همواره خود را پرچم دار اسلام معرفی و هدف خود را برپا نمودن اسلام واقعی و پاک نمودن سرزمینهای مقدس اسلام از لوث وجود آمریکاییها اعلام نموده است، اما آیا در عمل القاعده به این سمت و سو حرکت کرده است؟ و آیا ریشههای فکری القاعده به مبانی اسلام نزدیک است؟ فلذا باید گفت القاعده یکی از راز آلودترین پدیدههای خشونت گستر قرن میباشد. جریان مذکور از مهمترین پدیدههای عصر ما و از بازیگران تأثیر گذار در روابط بینالمللی بوده است.
در جهانی که همهی نشانهها علیه دین اسلام است و این دین سرشار از عاطفه و رحمت، مساوی با تروریسم قلمداد میشود، شناخت القاعده و کندوکاو در علل و زمینههای شکل گیری آن که موجبات چنین سوء تفاهمهایی را فراهم کرده است، از اهمیت ویژه برخوردار است و باید در راس اولویتهای کاری پژوهشگران مسلمان باشد تا نشان دهند که جنبش مذکور در ظاهر اسلامی اما در باطن علیه اسلام است.
القاعده به عنوان یک جریان پیچیده و مرموز، دست کم در یک دهه اخیر علی رغم ظهور گروههای تروریستی جدید همچون داعش؛ یکی از جنجالیترین پدیدههای عصر ما و از بازیگران تاثیرگذار در روابط بینالمللی بوده است. حضور و نمود القاعده به عنوان تروریسم بینالمللی برای همگان از اهمیت فوق العاده برخوردار بوده است. اما انگارههای چند ضلعی تئوریک در چگونگی و چرایی پدیدار شدن آن، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این جریان از یک سو متعلق به جهان اسلام و برآمده از آموزههای دین اسلام پنداشته میشود و از سوی دیگر بسیاری از اندیشمندان، و تحلیل گران، آن را نتیجهی طبیعی مدرنیته غربی و خصلتهای ذاتی آن میدانند.